شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی

شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی  
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده دسته دسته آشنایان عندلیبان

باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی


وای از دنیا که یار از یار می‌ترسد
غنچه‌های تشنه از گلزار می‌ترسد
عاشق از آوازه‌ی دیدار می‌ترسد
پنجه‌ی خنیاگران از تار می‌ترسد
شهسوار از جاده‌ی هموار می‌ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می‌ترسد
سازها بشکست و درد شاعران از حد گذشت
سالهای انتظاری بر من و تو بد گذشت
آشنا ناآشنا شد، تا بلی گفتم بلا شد
گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبه ویرانه را بر سر زدم
آب از آبی نجنبید خفته در خوابی نجنبید

***

چشمه‌ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت
آسمان افسانه‌ی ما را به دست کم گرفت
جام‌ها جوشی ندارد عشق آغوشی ندارد
بر من و بر ناله‌هایم هیچکس گوشی ندارد
شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده دسته دسته آشنایان عندلیبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی

***

باز آ تا کاروان رفته باز آید
باز آ تا دلبران ناز ناز آید
باز آ تا مطرب و آهنگ و ساز آید
تا گل افشانان نگار دل نواز آید
باز آ تا بر در حافظ سر اندازیم
گل بیفشانیم و می در ساغر اندازیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد